یه روزی....
یه روزی....

یه روزی....

فاصله بیشتر میشود

آقای همسر خونه سبزت مبارک

به اندازه میکرومتر های فاصلمون دوست دارم  

امیدوارم مواظب خودت باشی

پنج شنبه جمعه که اونجارودیدم خیالم راحت شد ولی شب که تو اتاقت بودم داشتم از دلتنگی میمردم

پنجشنبه کشیک تهران شمال 

دریا دریا دریا

جمعه شمال تهران دلتنگی گریه بغض کیف قهوه ای پیرهن چهارخونه سبز ماشین حساب کف اتاق برگه های مرخصی ساعتی بازم شروع نکن....

نظرات 1 + ارسال نظر
مرمری سه‌شنبه 16 مهر 1392 ساعت 22:05

:گل:

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.