یه روزی....
یه روزی....

یه روزی....

15 روز(پزشکی قانونی)

خب اینم تموم شد در کل بدنبود ولی خوندنش لذت بخش بود درکمال ارامش بدون استرس وبا برنامه ریزی

حالا که شروع کردم باید همین جوری ادامه بدم

فکر اینکه یه پزشک عمومی بمونم فاجعه است فک کن همش باید ....  

نگو نمیشه انقد به قول نازنینم تو بدبینی

اون سالی که میخاستم کنکور بدم سال اول اصلا درس نخوندم گفتم من که قبول نمیشم ولی بعدا که رتبه مو با بقیه مقاسه کردم دیدم ای بابا من میتونم خوبم میتونم خوبم تونستم

الانم میتونم فقط تلاش میخاد خیلی برنامه ریزی وآرامش

بی خیال همه چیز فقط رزیدنتی رو عشق ست با یه رتبه دورقمی فک کن


البته بعد از نازنینم بی خیال همه چیزا


فک کن .... چه خوب میشه جدنا سختی داره یادته هم میگفتن پزشکی سخته با همه سختی هاش داره میگذره وتموم میشه 5 سال تموم شد

سختی ها فراموش شدن حتی روزهایی که بدترین روزها از نطرم بودن باورم نمیشه امروز تو اتوبوس مسیر دانشکده داشتم تمام خاطراتمو مرور میکردم از ترس اینکه با پسرا پیاده نشم وبخان حساب کنن یه ایستگاه جلوتر پیاده میشدم

امروز نشسته بودم اونجایی که اون روز بچه ها عکس گرفتن ومن و م پیچوندیم

خیلی از خاطره ها استرسها ودلهرهامم یادم نیست یادمه فقط سختی کشیدم اما یادم نمیاد چی بود اصلا .


یادم میاد خوشحال شدم اما اصلا یادم نمیاد چرا یه هاله های کمرنگی فقط توذهنمه والبته لبخندی که رو لبمه که چه چیزایی برام مهم بوده وسرش حرص خوردم

یکم باید با افق دید بیشتری نگاه کنم زندگی فقط اینی نیست که دور وبرم میبینم

به یه تغییر احتیاج دارم تغییری که شاید اولش سخت باشه ولی خیلی لازمه

این که اسمش زندگی نیست


به هرحال که باید زندگی کرد پس زندگی کن چون چاره ای نیست


قابل توجه بعضی ها امروز داشتم یه وبلاگ میخوندم که توش در مورد بلیچینگ توضیح داده بودم

منم مُخام

باید از دکتر بابا درموردش سوال کنم یه صفایی به دندانهای گرام بدهیم البته فک  کنم بعد ماه رمضان

البته به شرطی که نازنینم هم بیاد



پس چی



به هرحال اگه فقط دندونای من سفید شه اونوقت دندونای تو میزنه توذوقا


ما رفتیم خسته شدم از تنبلی اصلا درس نخوندن حال نمیده اعتماد به نفس ادم میاد پایین والا





بخوان کمی بیشتر.....






نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.