یه روزی....
یه روزی....

یه روزی....

21 روز4

شب سرمه

  
کجای این شب غریبم و
کجای این کرانه ی کبود ؟
کجای این شبی که از ازل
چراغ  ماه ؛ قسمتش  نبود
کجای این همیشه ابری ام ؟
که آسمان نشان نمیدهد ؟
به گریه میرسم ولی سکوت
به گریه هم ؛ امان نمیدهد
کجای این  شبم ؟ که میکشد
هوای گریه ام به  نا کجا
ازین خرابی ام که می برد
به خانه ای ؛ که نیست ای خدا
کسی نمانده پا به پای من
مگر غمی که خانه زاد توست
مگر صدای سرمه ریز من
که شعر سر به مهر یادتوست



از احسان خواجه امیری




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.