یه روزی....
یه روزی....

یه روزی....

24روز(خاله زنک)

یعنی بعضی آدما چه شخصیت داغونی دارن...

نمونش همین «مهـ... »

با ادم حرف میزنه براساس سطح مادیش 

واینکه اگه آدم ساده ای باشی

یعنی نشده تا حالا من یا«مــــ» باهاش حرف بزنیم یه جوری ضایمون نکنه یا حرفامونو حتی اگه حساب باشه مسخره میکنه  

 

البته من یه بار بهش گفتم دقیقا با یه لحنی شبیه لحن خودش گفتم«تو که نمیفهمی چرا نظر میدی»هرچند در برابر حرف اون ،کلمه نمیفهمی خیلی کوچیک بود

دختره بی شعور...

یعنی لحنشو میتونه براساس دید مادی که از طرف مقابلش داره 180 درجه تغییر بده

اگه خوشش نیاد یه جوری فقط ازت ایراد میگیری

دفعه دیگه به محض خزعبلات گفتن جوابشو میدم

با آدمهای مغرور وداغون باید یه طوری برخورد کنی کلا خورد بشه طرف

دلم میخاد بهش بگم انقد تو از همه ایراد میگری این شوهر بیچاره ات چه جوری تحملت میکنه

اصن تو به کار مردم چی کار داری

کی چی میخوری چی میپوشه یعنی لحن حرف زدنش داغون

خوش به حالت که خیلی داریحالا خوبه خیلی هم ثروتمند نیستنا


جمله معروفش:«من انقد طلا دوست دارم»


من واقعا برای جامعه پزشکی متاسفم

خودمونیما ولی منم یکم خاله زنک شدم فک کنم البته فقط در این یه مورد اخه خیلی بد حرف میزنه انقد دوس دارم ببینم این چه جوری با شوهرش تا میکنه که همه چی آرومه وشوهره رام....

جالبه که همش میگه ماما شوهرم شوهرم یکی نیست بهش بگه خودتون چی دارین؟

من هرروقت باهاش تصادفا هم کلام شدم تا نیم ساعت بعدش اعصابم بهم ریخته

دختره فضول خاله زنک

نامردم اگه جوابشو ندم 


نمونه خفیفش البته «ســــــ» هستش که فک کنم حالا که ازدواج کرده دیگه کلا داغون شده

از فردا که باهم میریم کورس جدید فک کنم خفمون کنه با تعاریفش

ما زنگ زدیم تبریک بگم مثلا در همون 5 دقیقه حرف زدن سعی کرد تمام محسنات همسرشو روبا تشدید وبه صورت ام پی تری با حذف به قرینه ی معنوی «چشتون دراد»بگه 

یعنی خدایا این همون عاشق است

جمله معروفش:

«وای من .... رو خیلی دوست دارم  هیچ کسو نمیتونم جاش ببینم»


چشام داره چارتا میشه وا لا


آدم چه چیزا که نمیبینه


از روزی که خودمو شناختم از خاله زنکی متنفر بودم برای همین پامو تو روضه موضه مولودی وهرگونه محفل زنونه ای که فکرش رو میشه کرد،نذاشتم  یا اگه به اجبار رفتم عذاب کشیدم تا برگشتم خونه

کابوسم این بود که از تو همین محافل زنونه یه خواستگار برام پیدا بشه

اگرم از این به بعد به دلایل سیاسی وحفظ روابطم با خانواده همسر مجبور شدم همچین کاری کنم سعی میکنم گلای قالی رو بشمرم

البته مامی آدمی نیست که مجبورم کنه جایی برم ولی خب گاهی باید یه جاهایی که دلت نمیخاد برای حفظ مصالح نظام بری.....


درآینده نزدیک خاهید دید چه جوری جوابشو میدم

اینجوری شید




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.