یه روزی....
یه روزی....

یه روزی....

21روز(دختربد)

دختر بد مگه نمیگم درس بخون کتاب روماتو جلومه کلی برنامه دارم 

ادامه مطلب ...

21روز

من از اینا میخامbig hug
ادامه مطلب ...

21روز(باصدای بلند حرف بزن)

نمیدونم چرا ،ولی خیلی شعار میدیم ما آدمها

یادت باشه :

  ادامه مطلب ...

17روز(بی خالی!)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

16روز(پاچین)

مرد : عزیزم امشب کجا غذا بخوریم ؟
 
ادامه مطلب ...

......

با من بگو از عشق
ای آخرین معشوق
که برای رسوایی
دنبال بهونه ام
  ادامه مطلب ...

15 روز(پزشکی قانونی)

خب اینم تموم شد در کل بدنبود ولی خوندنش لذت بخش بود درکمال ارامش بدون استرس وبا برنامه ریزی

حالا که شروع کردم باید همین جوری ادامه بدم

فکر اینکه یه پزشک عمومی بمونم فاجعه است فک کن همش باید ....  ادامه مطلب ...

چهاردهمین روز(تلفن)

وقتی زنگ زدم بهت انتظار داشتم باهم حرف بزنیم حال وهوامون عوض شه ولی خورد تو ذوقم اداتو در اوردم ولی فک کنم خسته بودی  ادامه مطلب ...

دهمین روز3(نامه هایی برای خودم)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.